تو از تاریکی می ترسی؟

در نیویورك، پاریس، دنور، برلین چهار نفر در اثر خودكشی می‌میرند. دو زن بیوه یكی نقاشی زبردست كه در یك محاكمه مشهور مافیایی به عنوان شاهد است و دیگری “كلی” مدل زیبا و مشهور. شوهران آنها و دو كشته دیگر در شركت كینگزلی به عنوان دانشمندانی موفق كار می‌كردند. آنها خود نمی‌دانند با مرگ شوهرانشان جانشان به خطر می‌افتد. به آنها سوءقصد می‌شود و سردرگم برای محافظت متقابل به یكدیگر می‌پیوندند. دو زن درحالی‌كه نمی‌توانند به كسی اطمینان كنند، در یك بازی خطرناك بر علیه نیروی ناشناخته‌ای كه می‌خواهد آنها را بكشد. وقتی شروع به تحقیق و بررسی می‌كنند خود تبدیل به صید می‌شوند .

ساختاری محكم، گفتگوهای طنز و كنایه‌ای، تعقیب و گریز و شخصیت‌هایی قابل لمس و جذاب كه در موقعیت‌هایی خطرناك قرار می‌گیرند، زمانی را به‌وجود می‌آورد كه حتمآ از خواندنش لذت خواهید برد .

پشت جلد :

افرادی در اقصی نقاط جهان ناپدید یا كشته می‌شوند. در برلین زنی در خیابان ربوده می‌شود. در پاریس، مردی از بالای برج ایفل به پایین پرت می‌شود. در دنور هواپیمایی كوچك دچار سانحه می‌شود. در منهتن، جسد مردی در كنار رودخانه پیدا می‌شود… كلی و دایان، دو بیوه‌ی جوان، در نیویورك با هم آشنا می‌شوند و از آنجا كه كسی قصد كشتن آنها را دارد، آن دو بازی خطرناكی را شروع می‌كنند كه …