دفتر کوچک نادانی
( مسیر بی نشان خودشناسی )
( بی آنکه بخواهی دروغ بگویی، فرار کنی و یا خود را فریب دهی و تخدیر کنی باید به پرسشی که پیش ترها از آن بیم داشتی و پرهیز می کردی، جوابی درخور بدهی { مسیر تازه ی زندگی ات از مبدأ پاسخ روشن و مناسب تو به این پرسش، آغاز می شود. } پرسشی که از تو می خواهد تا روشن کنی، امروز و در لحظه های جاری { که بدون سایه ی سنگین دیروز و درخشش دروغین فردا، فقط و فقط متعلق به تو هستند } چگونه و چقدر هستی؟
شاید پرسش مهم دیگری که باید از خودت بپرسی این باشد: چگونه می خواهی بفهمی ارزش زندگی تو و همچنین ارزش آنچه زندگی به تو داده و ارزشی که زندگی می تواند داشته باشد، چقدر است؟ چگونه می خواهی ارزش داشته ها و نداشته هایت را محاسبه کنی؟ با کدام چشمِ گوهر شناس می خواهی آن ارزش و گوهر گمشده { کم یاب، نایاب و یا پنهان مانده } را بجویی؟
در درون زندگی ات یا بیرون آن؟ / درحافظه و دفینه ی خاطراتت یا در کلکسیونِ اندیشه ها، باورها و دانسته هایت؟ / در گذشته ی شخصیِ محدود و حقیرت؟ / آیا می خواهی آن گوهر و ارزش را در ناخودآگاهت یا در ناخودآگاه جمعی که می پنداریم صندوقچه ی اسرار و ارزش ها و چراغ جادوی ظهور حقایق است، بجویی؟
============================
( گفت: رودی بی بسترم
دریایی بی ساحل.
مسافر جاده های کشف نشده،
زمزمه گر ترانه های ناسروده،
زادگاه همه ی اعجاب ها، آغازها و آفرینش ها،
مثل عدم، مرموز، وسیع و شگفت انگیز!
من، نادانی ام
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.