No products in the cart.

کافه ای به نام چرا

کافه ای بنام چرا

۱.۱۰۰.۰۰۰ ریال

عنوان : کافه ای به نام چرا
ناشر : لیوسا
نویسنده : جان پی. استرلکی
مترجم : امیرحسن مکی
نوبت چاپ : سیزدهم
قطع : رقعی
تعداد صفحات : 112
سنجش

کافه ای به نام چرا

گاهی به طور غیر منتظره خودتان را در مکانی می یابید که برای تان تازگی دارد و در آنجا با آدم هایی آشنا می شوید و مطالبی را از آنها یاد می گیرید که شاید به شدت مورد نیازتان باشد.
جان، مردی عجول و شتاب زده که در تقاطع های واقعی و استعاری سرگردان شده، خود را مقابل غذاخوری کوچک و دور افتاده ای می یابد که گویا در وسط ناکجا آباد واقع شده است. او که فقط به قصد بنزین زدن برای ادامه ی سفر پیاده شده، به طرزی کاملاً متفاوت تغذیه می شود. در آن مکان استثنایی، مشتریان تشویق می شوند درباره ی این سؤال تعمق کنند:
چرا اینجا هستید؟
آیا از مرگ می ترسید؟
آیا راضی هستید؟

او با این غذای فکر و راهنمای سه شخصیتی که در کافه ملاقات می کند وارد سفر خودشناسی می شود، و در طول راه به نگرشی تازه نسبت به زندگی و روابط دست می یابد…

 

========== در ادامه خلاصه کتاب کافه ای به نام چرا

مشغول تماشای ماهی های ریز سیاه و زرد بودم که سر و کله ی یک لاک پشت دریایی سبز پیدا شد. وقتی دیدم دارد از ساحل دور می شود سعی کردم تعقیبش کنم. در تلاش برای رسیدن به آن کم آوردم و این مطلب باعث شگفتی من شد. وقتی دیدم نمی توانم به آن برسم از شنا کردن دست کشیدم، روی آب آمدم و دور شدنش را تماشا کردم. آن وقت بود که درس مهم زندگی را به من یاد داد. »
همانطور که روی آب شناور بودم متوجه شدم آن لاک پشت حرکاتش را با حرکات آب منطبق می کرد. وقتی موجی بر خلاف جهت لاک پشت به سمت ساحل می آمد، لاک پشت از تقلای بیهوده دست می کشید و فقط آن قدر باله میزد تا موقعیتش را حفظ کند. وقتی کشش موج به سمت اقیانوس بر می گشت، تندتر باله میزد و از مسیر حرکت آب به نفع خود استفاده می کرد.
لاک پشت به هیچ وجه با موج ها نمی جنگید، در عوض از آنها استفاده می کرد. من به این علت نتوانسته بودم همپایش پیش بروم و همش دست و پا میزدم و تقلا می کردم.
وقتی به ساحل برگشتم روی حوله ام نشستم و آنها را در دفتر یادداشت های روزانه ام نوشتم. متوجه شدم موج های مخالف زندگی من همه ی آدم ها، فعالیت ها، و دغدغه هایی هستند که توجه، انرژی و وقت مرا از راستای هدف وجودم منحرف می کنند. موج های موافق هم، آدم ها، فعالیت ها، و دغدغه هایی هستند که به من کمک می کنند به هدف وجودم برسم.
پس، هرچه وقت و انرژی ام را بیشتر صرف موج های مخالف کنم، وقت و انرژی کمتری برای موج های موافق دارم.
« وقتی این تصویر در ذهنم زنده شد، نگرشم به معنای واقعی متحول شد. از آن پس نسبت به اینکه در زندگی چقدر و به چه منظور تلاش و تقلا می کنم، خیلی بیشتر دقت کردم.»

 

 

برگرفته از کتاب کافه ای به نام چرا ( مکانی برای یافتن چراهای زندگی) / جان پی.استرلکی / امیر حسن مکی / انتشارات لیوسا

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

Be the first to review “کافه ای به نام چرا”